جدول جو
جدول جو

معنی دله دکتی - جستجوی لغت در جدول جو

دله دکتی
برگزیدن کاری یا چیزی از میان کارهای دیگر، انتخاب تصادفی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لِ دَ)
دهی از دهستان ییلاق، بخش شهرستان سنندج. سکنۀ آن 595 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ / لِ دُ)
صفت دله دزد. عمل دله دزد. دزدیهای خرد. دزدی اندک و حقیر. اسلال. سلّه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار. واقع در 73هزارگزی شمال قصرقند. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
سر رسیدن، ناخودآگاه وارد شدن، میان حرف دیگران پریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
انجام کاری به صورت انتخابی یا نامنظم، فضول
فرهنگ گویش مازندرانی
ناکامی ممتد و طولانی شکارچی در شکار را منوط به شومی چله
فرهنگ گویش مازندرانی
ناتوانی، بیماری، نیازمندی
فرهنگ گویش مازندرانی
نظر کسی را جلب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به میان افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
به دل افتاده –برات شده، یک در میان
فرهنگ گویش مازندرانی
برگزیدن، تصادفی
فرهنگ گویش مازندرانی